نتایج انتخابات کویت میتواند بر سایر کشورهای عربی تاثیر بگذارد/ جریان همراه با عربستان به دنبال تلافی شکست خود در پارلمان خواهند بود
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۳۲۶۷۹
«حسن هانیزاده» کارشناس مسائل منطقه با اشاره به نتایج انتخابات پارلمانی کویت و پیروزی اپوزیسیون دولت و شیعیان این کشور در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: پس از آنکه کویت در سال ۱۹۶۲ از عراق جدا شد و اعلام استقلال کرد، به عنوان یک کشور مستقل از حیث سیاسی و اقتصادی میان دولتهای حاکم بر حاشیه خلیج فارس شناخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در این میان باید توجه داشت که طی سالهای گذشته، عربستان سعودی بارها به دنبال آن بوده تا از هر اهرم و فضایی برای اعمال نفوذ در پارلمان کویت به نفع خود استفاده کند؛ به گونهای که ریاض با حمایت از برخی جریانهای اِخوانی و سَلفی به دنبال آن بود تا نفوذیهای خود را به پارلمان کویت وارد کند تا در نهایت بتواند بر راهبردهای داخلی و خارجی این کشور اشراف پیدا کند. این موضوع نتیجه یک تقابل دیرینه در حاشیه خلیج فارس است. واقعیت این است که در میان دولتهای حاکم بر حاشیه خلیج فارس از دیرباز تاکنون چندین و چند مدل اختلاف و رقابت را شاهد بودهایم و همین روند در حال ادامه پیدا کردن است. در مورد کویت هم عربستان و امارات عموماً به دنبال نفوذ امنیتی و سیاسی در این کشور هستند اما در انتخابات اخیر این موضوع نتوانست در ساختار کنونی کویت جای خاصی را برای خود باز کند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: خروجی انتخابات پارلمانی کویت نشان داد که اوضاع به نفع جبهه منتسب به عربستان پیش نرفت. پارلمان این کشور در کل ۵۰ نفر را در خود جا داده است و بر اساس آخرین آمارها در انتخابات اخیر ۳۰ نفر از مخالفان داخلی موفق به کسب کرسی مجلس شدند. این در حالی است که احزاب اسلامگرای اخوانی، سلفی و مستقل تنها موفق به کسب هشت کرسی شدند. با آنکه در دور پیشین انتخابات زنان کویتی توفیق ورود به پارلمان را نیافتند اما در دور اخیر انتخابات مذکور، دو تن از بانوان کویتی به عنوان نماینده انتخاب شدند. همچنین شیعیان کویتی در پیروزی چشمگیر موفق به کسب ۱۰ کرسی پارلمان شدند که به نوعی باید آن را یک موضوع مهم برای اولین بار دانست که میتواند به هر ترتیب که شده تاثیر مستقیم خود را بر جامعه و ساختار سیاسی – اجتماعی کویت بگذارد.
هانیزاده افزود: اینکه زنان و شیعیان در این انتخابات توانستند به نوعی کرسیهای موردنظرشان را اشغال کنند نشان از تغییر صحنه سیاست در کویت دارد. شیعیان هم بارها اعلام کردهاند که میتوانند در فضای فعلی به کمک ساختار سیاسی بیایند و برای آینده این کشور سعی و تلاش کنند که به نظرم باید آن را یک پیروزی بزرگ دانست و میتواند این موضوع بر سایر همسایگان کویت هم تاثیر بگذارد. توجه داشته باشید که پارلمان کویت یکی از تأثیرگذارترین نهادهای سیاسی در میان کشورهای عربی به حساب میآید و سعی دارد تا در داخل کشور یک توازن مشخص ایجاد کند. به همین جهت ممکن است که در این میان اتفاقهای عجیبی رخ دهد و جریانهای سیاسی در داخل را یا با مشکل روبهرو کند یا اینکه به سمتی اوضاع را هدایت کنند که مجدداً بنبست سیاسی در این کشور به وجود بیاید.
وی در پایان خاطرنشان کرد: کسب کرسی توسط شیعیان در پارلمان کویت و کم شدن نفوذ عربستان در پارلمان این کشور میتواند زمینهساز یک بحران جدید در کویت و قوه قانونگذار این کشور باشد. بدون تردید جریانهای سیاسی زیادی در داخل و خارج از کویت با عربستان سعودی در ارتباط هستند و ممکن است بخواهند اوضاع را به سمت و سویی هدایت کنند که اختلافات حزبی مجدداً در این کشور نمایان شود تا در نهایت دوباره انتخابات پارلمانی برگزار شود. بدیهی است که اگر چنین سناریویی در کویت اجرایی شود، بدون تردید عربستان سعی میکند به هر ترتیبی که شده عناصر نفوذی خود را وارد پارلمان کویت کند. در کل باید گفت که نتایج انتخابات پارلمانی اخیر این کشور میتواند بر انتخابات آتی بحرین که قرار است در اواسط ماه نوامبر برگزار شود تاثیر بگذارد.
انتهای پیام/منبع: ایلنا
کلیدواژه: بحرین عراق کویت شیعیان کویت عربستان سعودی انتخابات پارلمانی پارلمان کویت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۳۲۶۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.